بررسی محورها و چالش‎های مدیریّت روستایی در ایران

نویسندگان

1 دانشیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران

2 دانشجوی دکتری جغرافیا، دانشگاه تهران

چکیده

مدیریّت روستایی و چگونگی آن در ایران چند قرن سابقه دارد. بررسی این سابقه از یک سو حاوی نکات قابل توجّه در روش‎های ادارة روستاهاست و از سوی دیگر متأثّر از تجربیّات گذشته است، که چالش‎های گوناگون را به‎ویژه برای استفاده در آینده روشن می‏سازد. یکی از نکات بارز روند مدیریّت روستایی ایران رویکرد چندگانه‏ای است که از آن میان می‏توان به رویکردهای دو مقطع زمانی تا قبل از انقلاب اسلامی و پس از انقلاب اسلامی اشاره کرد. در این باره می‏توان ابراز داشت که تا قبل از انقلاب اسلامی، تفکّرات مدیریّت روستایی متکّی بر دیدگاه‏های حاکمان و حکومت‎ها و اعمال قوانین از سوی آنها بود. امّا پس از انقلاب، مدیریّت روستایی بر محور بینش روستائیان و جامعة روستایی استوار گردید و از اینرو مشارکت روستائیان در ادارة روستاها از دهه‏های قبل در چارچوب قانون به صورت سازمان یافته و فراگیر شکل گرفت؛ به‎ویژه آن‎که پس از سال 1377 و با تأسیس دهیاری‎ها در برخی روستاها، ادارة روستاها به دهیاری‎ها که برخاسته از بطن روستا هستند، سپرده شد.
با این وصف، هر یک از دو مقطع فوق که از منظر اعمال برنامه‏ها از بالا به پایین و از پایین به بالا نیز قابل بررسی است، در عمل با موفّقیّت‎ها و چالش‎هایی روبرو بوده که در مقالة حاضر به برخی از آنها اشاره شده است.

کلیدواژه‌ها