مدل تحلیلی در ساماندهی فضاهای ناحیه‌ایی مورد: ناحیه سنگان خاش

نویسنده

استادیار جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری - منطقه ای - دانشگاه سیستان و بلوچستان

چکیده

اصولاً ساماندهی فضایی رابطة تنگاتنگی با الگوهای رشد و توسعة اقتصادی از یکسو و الگوهای کالبدی-فضایی از سوی دیگر دارد که پرداختن به چنین الگویی در حقیقت انتظام‎بخشی به توسعة متعادل در نواحی روستایی می‎باشد. معمولاً ساماندهی فضایی ـ کالبدی با دو هدف اصلی بهینه کردن مکانها و همچنین ساماندهی کارکردها و فعالیتها صورت می‎پذیرد. در این تحقیق به منظور تعدیل کارکردها و ساماندهی فضایی ناحیه روستایی سنگان خاش بر اساس یک مدل تحلیلی پس از بررسی کارکردهای محیطی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، جمعیتی و بالاخره فضایی ـ کالبدی این ناحیه، در بخش محیطی سه ناحیه مستعد، کم‌ استعداد و نامستعد تشخیص داده شد که شناسایی و معرفی شده اند. در بخش اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی این نتیجه حاصل شده است که از همگرایی مطلوب قومی و انسجام اجتماعی، فرهنگی مناسبی برخوردار می‌باشد. از نظر شرایط اقتصادی و تولیدی سمت و سوی توسعه ناحیه با محور بودن دامداری و فعالیتهای باغداری و زراعی نیز در مراتب بعدی شناسایی شد. بالاخره از نظر فضایی ـ کالبدی ناحیه‌ای نسبتاً مستقل و با ارتباطات نسبتاً محدود با سایر نواحی منطقه شناخته شد. پس از تجزیه و تحلیل و تلفیق یافته‌ها بر اساس مدل فوق، مجموع روستاهای دارای سکنه در این ناحیه به سه گروه روستاهای پایدار، ایستا و ناپایدار، از نظر سایر کارکردهای مذکور تفکیک شدند. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش به منظور ساماندهی فضایی ناحیه، در مجموع یک ناحیه روستایی، دو حوزه روستایی و پنج مجموعه روستایی (که هر یک از سه تا پانزده روستای کوچک‌تر را تحت پوشش خواهند داشت) پیشنهاد و طراحی شد. در عین حال اولویت کارکردهای اقتصادی و خدمات و تأسیسات زیربنایی و همچنین اولویت اجرای طرحها و برنامه‎های مورد نیاز به منظور سامان‎پذیری ناحیه ارائه شد.
کلید واژه ‌ها: ساماندهی فضایی، مدل تحلیلی، نقاط پایدار، نقاط ایستا، فضاهای ناحیه‌ای

کلیدواژه‌ها